سلام
واسه تو رضا بايس ادبي بنويسم نه!
حتي تو اين دير بلاگت كه نمي دونم كي مي خواي يه دستي به سر و روش بكشي
ولي چه ميشه كرد آقا رضايي ديگه
از سينما ماوراء نوشته بودي نخونده دونستم راجع به همون دغدغه هاي مشتركمونه كه بارها سرش مخ همديگه رو سولاخ كرديم و آخرش ...
درمورد مطلبت ارجاع مي دم به همون سولاخ كاريها ولي اينجا واسه تنوير افكار مخاطبايي كه نمي دونم كي با گرفتن وبلاگت اين كامنت رو خواهند خوند و گذشته از اون بحث تئوري توطئه اي كه فكر كنم قبلا واسه تو گفته باشم و خيلي هم برام مهمه ولي جاش نيست، بايد بگم، مشكل صدا و سيماي ما نداشتن استراژيه. اگه يه ارگان مهمي مث صدا و سيما مديريت استراتژيك نشه من نمي دونم كي مي خواد فرهنگ مردم رو جهت بده. ولي چه ميشه كرد. صدا و سيما هم مث غالب ارگانهاي ما و شايد هم بيش از بقيه از اول انقلاب با كمبود نيروي مديريتي مجرب و متعهد مواجه بوده و هست. لاجرم بايد دستپخت همينايي كه هستن رو بخوريم و دم بر نياريم. هرچند معتقدم با همين موجودي بهتر از اينا ميشه كار كرد.
خدا آخر و عاقبتمون رو ختم به خير كنه